دشمنان واقعی آیت الله خمینی


سیاه
و سپید




در حاکمیت جمهورى اسلامى همه سنگ آیت الله خمینى را به سینه مىزنند و رقیب را به زیر پا گذاردن آرمانهاى او متهم مىکنند. اما دشمنان واقعى او چه کسانى هستند اگر از عسکر اولادى تازه مسلمان بپرسید نهضت آزادى و سازمان مجاهدین و جبهه مشارکت و در کل اصلاح طلبان را به زیر پا گذاردن اصولى که آیت الله خمینى آنها را بیان کرد متهم مىکند اما اگر از اصلاح طلبان بپرسید با لکنت زبان آدرسى را مىدهند که با کمى سر در گمى یکراست مىروید در خانه جبهه ضد اصلاحات و تمامى چهره هاى محافظه کار امروزین را آنجا مىبینید. یکى موقع صحبت کردن آنچنان از آیت الله صحبت مىکند که آدم فکر مىکند در زمان آیت الله آقایان جزء بهترین یاران وى بوده اند و آیت الله جز با مشورت ایشان کارى نمىکرده و آدم جرات نمىکند بدون وضو اسم خمینى را جلویشان ببرد اما دومى ظاهرا متعصب نیست و مىشود درباره آیت الله با آنها بحث کرد. اما صرفنظر از آنکه آیت الله معصوم نبوده و نظرات ایشان وحى منزل نمىباشد بهترین راه براى قضاوت در بین این دو گروه موضع گیریهاى آیت الله در برابر آنها در زمان حیات بوده که من چندین مورد را مىگویم و قضاوت را به عهده شما مىگذارم:

در قبل از انقلاب در سال 57 آیت الله از ملت خواست که سالگرد ولادت امام زمان از برپائى جشن موقعى که رژیم پهلوى جوانان را به خاک و خون مىکشد پرهیز کنند اما آیت الله مصباح از اجراى این کار ممانعت کرد و 20 سال بعد گفت دلیل این کار برنیگیختن ساواک بوده آیت الله خمینى که احکام بسیارى به روحانیون بعضا جوان و کم تجربه مانند عبدالله نورى صادر مىکرد هیچگاه حاضر نشد هیچ حکمى به آیت الله مصباح بدهد و سمتى را به وى بسپارد و تا آیت الله زنده بود مصباح در سکوت کامل به سر مىبرد اما امروزه عبدالله نورى مغضوب است و به جرم عدم تبعیت از آرمانهاى آیت اله محاکمه شد و به زندان رفت آنهم به حکم قاضیى که از شاگردان مصباح به شمار مىآمد اما آیت الله مصباح مطهرى زمان شده و از مدافعین جدى آیت الله ! کار به جائى رسیده که مصباح حتى جمله معروف آیت الله را میزان راى ملت است را بر ضد مفهوم آن تفسیر مىکند. باید براى همه معلوم شود که آنگاه که استاد مصباح حاضر نبود با حرکت ملت ایران در مخالفت با شاه همراهى کند این اعضاى نهضت آزادى بودند که خمینى را تنها نگذاشتند همان نهضت آزادیى که مصباح همواره آنان را ضد انقلاب معرفى مىکند ولى خمینى حتى هنگامى که با آنان اختلاف جدى پیدا کرد حاضر به برخورد با آنان نشد. ( بنا به گفته ابراهیم یزدى در سال 63 عده اى به آیت الله خمینى پیشنهاد دستگیرى اعضاى نهضت آزادى را کرده بودند که با مخالفت جدى وى روبرو شدند. )

وقتى اعضاى کنونى جناح محافظه کار در مخالفت با سیاست هاى میر حسین موسوى قصد استیضاح او را داشتند آیت الله خمینى ضمن مخالفت با این موضوع عسکراولادى را که از جدىترین مخالفان میر حسین موسوى به شمار مىرفت را از اداره یک نانوائى هم عاجز دانست ( اشاره آیت الله به بحران نان در زمان وزارت بازرگانى آقاى عسکراولادى تازه مسلمان بود ) و یکى از هم جناحى هاى وزیر بازرگانى در پاسخ به مخالفت آیت الله با استیضاح دولت در مجلس گفت بگوئید از جماران 270 پوزبند بیاورند مجلس اما همینک میر حسین موسوى در انزواست و آقاى وزیر بازرگانى از مهمترین سینه چاکان آرمانهاى امام و ذوب در ولایت و از مهمترین رهبران جناح ضد اصلاحات. همانها که به خمینى گفتند از جماران 270 پوزبند بیاورید امروزه حتى حاضر نیستند مصونیت پارلمانى مصرح قانون اساسى را براى نمایندگان به رسمیت بشناسند.

آیت الله خمینى نشر روزنامه رسالت را در جبهه ها به دلیل تضعیف روحیه رزمندگان ممنوع کرد ( جالب اینجاست که آن را حتى در آن شرایط جنگى توقیف نکرد ) اما امروزه این روزنامه و صاحب امتیاز آن از مهمترین ارکان نظام است و در صف اول جبهه ضد اصلاحات و برخورد با روزنامه هاى اصلاح طلب را تشویق مىکند اما روزنامه سلام که توسط موسوى خوئینى ها از معتمدین آیت الله منتشر مى شد به جرم تبلیغ علیه نظام و توهین به آیت الله خمینى و تشویش اذهان عمومى و ایجاد شورش توقیف شد آنهم با آتش تهیه همین روزنامه رسالت و هم خط هایش. همین مدیر مسئول رسالت بود که در قم به دنبال گرفتن فتواى ارتداد آقاجرى بود که 8 سال به فرمان خمینى در جبهه ها جنگیده بود جبهه هائى که به نظر آیت الله خمینى روزنامه رسالت روحیه رزمندگانش را تضعیف مىکرد. آیا مواضع چنین فردى مىتواند ادامه راه خمینى خوانده شود. به راستى چرا این آقا همینک عضو مجمع تشخیص مصلحت است و براستى چرا اکثر اعضاى کنونى این مجمع از مخالفین نشان دار و بى نشان آیت الله خمینى اند؟
کسى را که آیت الله خمینى فردى خوانده بود که اگر بخواهند نظرات او را در مورد اسلام اجرا کنند باید به 1400 سال پیش برگردند و در چادر زندگى کنند همینک عضو شوراى نگهبان است و آیت الله منتظرى که حتى در موقع عزل وى آیت الله خمینى وى را گرمى بخش حوزه ها خوانده بود در حالى که بیمار بود به جرم ایراد یک سخنرانى سالها در حصر خانگى به سر برد و حتى براى حضور پزشکان براى معالجه اش هزار مانع تراشیدند و بارها از درمان وى جلوگیرى کردند و حتى پس از فشارهاى زیاد که مجبور به برداشتن حصر وى شدند این رفتارها و محدودیت ها به طور کامل برداشته نشد.

آقاى فاکر که آن حرفها را درباره آقاى منتظرى زد به درخواست آیت الله بود که از نمایندگى ولى فقیه در سپاه عزل شد. وى همینک جلودار تندترین حرکات علیه اصلاح طلبان است و بدترین جملات را درباره راى مردم و رئیس جمهور منتخب مىزند ولى آب از آب تکان نمىخورد چون ایشان همینک عضو شریف جامعه مدرسینى است که تا خمینى زنده بود جلوى وى ایستادند ولى امروز حامى دوآتشه ولایت فقیه آن هم از نوع مطلقه آنند. آیا جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که مدعى حمایت از آیت الله است حاضر است تمامى مکاتبات خود با آیت الله خمینى را ( به خصوص سالهاى آخر عمر ایشان ) براى اطلاع مردم بى هیچ سانسورى منتشر کند؟ ( آیت الله بنا به گفته کروبى درباره یکى از نامه ها جامعه مدرسین به وى گفته بود که اگر فحش هایش را حذف کنید شبیه به نامه نهضت آزادى است یعنى بر خلاف نامه نهضت آزادى که مودبانه بوده نامه حاوى توهین هائى به همراه انتقاد از آیت الله بوده ) . چرا کلیدى ترین اعضاى این تشکل روحانى بنا به گفته امیر فرشاد ابراهیمى عضو شورائى هستند که فتواى قتل فرزند آیت الله را صادر کرده اند آیا آیت الله حاضر بود بر فتواى قتل پسرش صحه بگذارد؟

آیا وصیت نامه آیت الله به صراحت نظامیان را از هر گونه ورود به سیاست بازنداشته ( بزرگترین کار آیت الله خمینى همین مسئله جلوگیرى از هر نوع دخالت نظامیان در امور کشور بود که قبل از او رایج بود و متاسفانه بعد او دوباره شروع شد. ) خوب کدام جناح به هر مناسبتى پاى نظامیان را به سیاست باز کرده است و این نظامیان از کدام جناح حمایت مىکنند و چرا سخنان و وصیت نامه صریح ایشان را زیر پا مىگذارند. چرا سران سپاه به هر مناسبتى اعلامیه مىدهند و چرا تمام اعلامیه هایشان کپى مطابق با اصل حرفهاى شب گفته محافل ضد اصلاحات است؟

خوب مشت نمونه خروار است به راستى چرا تمام کسانى که در اطراف آیت الله بودند امروزه مبغوض قدرتند و کسانى که جلوى ایشان ایستادند امروزه مدافع ایشان شده اند در حالى که در حیات ایشان حاضر به تمکین از او نبودند ؟ به راستى چه کسى اینان را در کلیدى ترین پستها نصب کرده است خودتان قضاوت کنید که چه کسى دشمن واقعى آیت الله است؟ آیا عده اى مىخواهند به نام آیت الله انتقام خود را از او بگیرند؟ باور من آنست که مبغوضین دیروز آیت الله خمینى با کینه اى که از وى به دل گرفته اند سعى در حذف تمامى اطرافیان او دارند منتها به نام حمایت از آیت الله خمینى یعنى کسى که اگر زنده بود حتى یکى از مقامات منصوب در نهادهاى انتصابى در مقام امروز خود نبود. قصدم از این نوشتار حمایت از اصلاح طلبان یا حتى شخص آیت الله نیست که اصلاح طلبان را ناتوان در انجام هر کارى مىدانم و تندرویهاى سالهاى نخست انقلاب آنان را عامل بسیارى از مشکلات امروز مىدانم ولى وقتى امروز همه سنگ آیت الله خمینى را به سینه مىزنند باید روشن شود که دشمنان واقعى آیت الله چه کسانى هستند؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد