عروسک بوش به بازار آمد

یک شرکت چینی عروسکی بشکل جرج بوش روانه بازار کرده است و امیدوار است این عروسک فروش خوبی داشته باشد







انتخابات فرمانداری در کالیفرنیا

مبارزات انتخاباتی زودرس برای گزینش فرماندار ایالت کالیفرنیا
از موضوعات جالب این انتخابات کاندیداتوری دو هنرپیشه و ایرانی در کنار کاندیداهای دیگر است
از جمله آنها  Arnold Schwarzenegger   است که گویا بر دیگران پیشی گرفته




هنرپیشه دیگر که کاندید شده خانم Mary Carey
این خانم با این وضع در خیابانها راه افتاده و برای نامزد شدن خودش تبلیغ می کند

 



ایرانی کاندید شده آقای بدیع بدیع الزمانی است که دارای دکترای حقوق بین الملل است

نگاهی به زندگی و عملکرد سیاسی سید حسین خمینی



 

سیدحسین خمینی نامی بود که پس از 22 سال خاموشی، به یکباره بر سر زبان‌ها افتاد، چرا که نامه‌ای که 24 اردیبهشت سال 1360 از سوی پدربزرگ او (بنیانگذار جمهوری اسلامی) برای وی ارسال شد، به معنای پایان فعالیت‌های سیاسی وی تلقی می‌شد. امام(ره) در این نامه نوشته‌ بود: «پسرم حسین خمینی! جوانی برای همه خطرهایی دارد که پس از گذشت آنها انسان متوجه می‌شود. من میل دارم، کسانی که به من مربوط هستند در این کوران‌های سیاسی وارد نشوند. من امید دارم که شما مجاهدت در تحصیل علوم اسلامی با تعهد به اخلاق اسلامی و مهار کردن نفس امارة‌بالسوء، برای آتیه مورد استفاده واقع بشوی، من علاوه بر نصیحت پدری پیر، به شما امر شرعی می‌کنم که در این بازی‌های سیاسی وارد نشوی و واجب شرعی است که از این برخوردها احتراز کنی. من به شما امر می‌کنم به حوزه علمیه قم برگرد و با کوشش، به تحصیل علوم اسلامی و انسانی بپرداز. (صحیفه امام، ج 14، ص 345)

پس از این نامه عتاب‌آمیز، سیدحسین به قم بازگشت و با سکونت در منزل امام در محله یخچال قاضی قم، نامه پدربزرگش را دستوری اکید بر پایان فعالیت‌های سیاسی‌اش قلمداد کرد.

هرچند مجموعه عمر سیاسی وی به دو سال نمی‌رسید، سیدحسین که پس از انقلاب از نجف به ایران آمده بود، به سرعت به وسیله بنی‌صدر جذب و به تدریج به یکی از نیروهای رادیکال و تندرو جبهه بنی‌صدر تبدیل شد.
وی با استفاده از انتسابش به امام در اوایل انقلاب، یکی از مدافعان سرسخت نیروهای چپ و بنی‌صدر به شمار می‌‌رفت و در سخنرانی‌هایی خود انقلاب و نظام را متهم به خدمت به آمریکا می‌کرد. وی در آن برهه، خواستار موضع‌گیری انقلابی بسیار تندتری از شرایط آن زمان شده بود و می‌گفت: «شعار انقلاب صادر نمی‌شود و این ندانسته خدمت به آمریکاست» (کیهان 22/7/58)
نزدیکی وی به بنی‌صدر به تدریج بیشتر می‌شد و استفاده بنی‌صدر از وی به عنوان نوه امام، باعث شد که نوعی نگرانی در میان مسؤولان کشور به وجود آید. در این زمان با حاد شدن تنش‌های مابین مجاهدین خلق و بنی‌صدر با امام و روحانیت، به تدریج ادبیات سیدحسین خمینی هم خشن‌تر می‌شد، تا اندازه‌ای که وی در سخنرانی اردیبهشت ماه سال 1360 در مشهد، مخالفان بنی‌صدر را آشکارا به مبارزه مسلحانه تهدید کرد.

این اظهارات مسؤولان تراز اول کشور را نگران کرده بود، هاشمی رفسنجانی در «عبور از بحران» می‌نویسد:

«ساعت هفت صبح، جلسه هیأت رییسه داشتیم. در آن جلسه سخنرانی پریروز حسین آقای خمینی در مشهد مطرح و به همه مطبوعات اطلاع داده شده که حرف‌های او را ننویسند. ظهر احمد آقای خمینی و آقای صانعی ناهار را مهمان من بودند. در مورد حسین آقا و صحبت‌های مشهد بحث شد. باید به هر نحو شده، سعی کنیم که محفوظ بماند. برخورد را صلاح ندانستیم و راه ارشاد را پیشنهاد کردیم». (خاطرات هاشمی، ‌عبور از بحران، سال 60، 13/2/1360)

اما امام به این برخوردها بسنده نکرد و دستور داد، دفتر ایشان هرگونه انتساب اظهارات سیدحسین را به بیت امام رد کرده و آن را نظرات شخصی عنوان کند.

در این سال‌ها، اعضای حزب توده نیز که همکاری‌های اطلاعاتی گسترده‌ای با جمهوری اسلامی پیدا کرده بودند، از برقراری ارتباط بین «سیا» و سیدحسین خمینی گزارش‌های تأیید نشده‌ای را ارسال کردند.

پیامد نامه مستقیم امام به سیدحسین خمینی،‌ او را در حالی که به شدت از انقلاب و امام دلگیر کرده بود، به قم فرستاد. البته در این میان نقش همسر شهید مصطفی خمینی و مادر سیدحسین ـ دختر ـ آیت‌الله مرتضی حائری از مخالفین و منتقدین نظریه ولایت فقیه نیز مؤثر بود، خانواده مرحوم مصطفی به مبارزات نوعی امام را باعث کشته شدن مصطفی می‌دانستند و خود را صاحب حق و سهم در قدرت و نظام قلمداد می‌کردند. همچنین خانواده مرحوم سیدمصطفی به نوعی با موقعیت و جایگاه سیداحمد خمینی در دفتر امام حسادت می‌کردند.

انزوای سیدحسین خمینی در قم، باعث شد تا از یک‌سو وی طلبه‌های عراقی ناراضی از جمهوری اسلامی را به عنوان دوستان نزدیک و هم مباحثه‌های خود انتخاب کند و از سوی دیگر به تدریج با ارتباط با برخی محافل و دوستان، به سمت مواد مخدر کشیده شود.

همچنین شرایط پس از رحلت امام و فوت مرحوم سیداحمد خمینی که به جانشینی سیدحسن خمینی (فرزند سیداحمد) در حوزه مؤسسه تنظیم و نشر آثار، حرم و بیت امام منجر شد، باعث شد تا سیدحسین خمینی که سهم خود را از دست رفته می‌دید نسبت به فحاشی و ناسزا‌گویی به امام و دیگر بستگان خود در محافل خصوصی و عمومی اقدام کند.

ناموفق بودن سیدحسین خمینی در تحصیلات حوزوی و درس آیت‌الله وحید خراسانی ـ‍ که استعمال مداوم تریاک و ناراحاتی‌های عصبی از عوامل آن بود ـ سبب شد تا عملا احساس کند، در قم آینده‌ای در انتظارش نیست.
با سقوط صدام، سیدحسین خمینی، زمینه را برای بازگشت به نجف ـ که دوران نوجوانی‌اش را در آن گذرانده بود ـ‌ مناسب یافت و در این حال رسانه‌های غربی که پیشینه و جهت‌گیری‌ها و معضلات شخصی‌اش را می‌دانستند، از این مسافرت استقبال کردند
 

متن کامل